مـــــــــــرواریــــــــــــــــد

‍ #طنزانه

13 فروردین 1399

‍ #طنزانه?
#ازدواج?

اومدہ بود مرخصے بگیرہ، آقا مهدے یہ نگاهے بهش ڪرد و گفت:

میخواے برے ازدواج ڪنے؟?

گفت: بلہ میخوام برم خواستگارے.

– خب بیا خواهر منو بگیر!?

– جدے میگے آقا مهدے؟!?

– آرہ، بہ خانوادہ ت بگو برن ببینن اگر پسندیدن بیا مرخصے بگیر برو!?

اون بندہ خدا هم خوشحال? دویدہ بود مخابرات تماس گرفتہ بود!

بہ خانوادہ ش گفتہ بود: فرماندہ ے لشڪرمون گفتہ بیا خواهر منو بگیر، زود برید خواستگاریش خبرشو بہ من بدید!?

بچہ هاے مخابرات مردہ بودن از خندہ!????

پرسیدہ بود: چرا مے خندید؟ خودش گفت بیا خواستگارے خواهر من!?

گفتہ بودن: بندہ خدا آقا مهدے سہ تا خواهر دارہ، دوتاشون ازدواج ڪردن ، یڪیشونم یڪے دوماهشہ!?????

#شهید_مهدے‌زین‌الدین

?ڪتاب ستارہ دنباله دار?

?@ketabm

بیشتر بخوانید

1 نظر

شهیدی که هم لال بود و هم ناشنوا

17 اسفند 1398

#شَهیدانہ ❤️

بسم الله ارحمن ارحیم

یک عمر هر چه گفتم به من می خندیدند، یک عمر هر چه میخواستم به مردم محبت کنم فکر کردن من آدم نیستم و مسخره ام کردند.
یک عمر هر چه جدی گفتم شوخی گرفتند یک عمر کسی رو نداشتم باهاش حرف بزنم ،خیلی تنها بودم اما مردم حالا که ما رفتیم بدونید ،هر روز با آقام حرف می زدم آقا به من گفت:” شهید میشی جای قبرم رو بهم نشون داد این را هم گفتم اما باور نکردید!!”

#شهدا_شرمنده_ایم ?
#شهیدی_که_هم_ناشنوا_بود_هم_لال

شادی روح این شهید بزرگوار صلوات?

••••••???•••••
@yadeshahidan

بیشتر بخوانید

نظر دهید »

شهید عطری

17 اسفند 1398

#شهید_پلارک ?❤️

معروف به #شهید_عطری
پیکر پاک این شهید در بهشت زهرای تهران
(قطعه۲۶،پلاک۳۲،شماره۲۲)به خاک سپرده شده است.
نکته ای که این شهید را از سایر شهدا متمایز میکند ?
بوی گلابی است که همیشه از مزار مطهرش به مشام می رسد.
به گفته ی مادر این شهید،پسرش چند کار را هرگز ترک نمیکرد?

۱.نماز شب
۲.غسل روز جمعه
۳.زیارت عاشورای هر صبح
۴.هر روز ذکر صد صلوات و صدبار لعن بنی امیه

《 #معرفی_شهید ?》
#شهدا

‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌?@ketabm

بیشتر بخوانید

نظر دهید »

"ق" عشق به قصه

12 اسفند 1398

???____???

تو اینترنت زدم ،فرق بین و مرگ و شهادت سایت های مختلفی بالا آمد سر تیتر یکی شون” تفاوت بین مرگ با شهادت” بود کلیک کردم روش متنش با “شهید کیست؟” شروع شد. در جواب سوال نوشته بود، “یکی از نشانه های برجسته و بزرگ در راه تکمیل انسان مانند: عشق و فداکاری و…”
با خود اومدم تحلیل کردنم و گفتم، فداکاری : دفاع و ایثارگری همه مظلومان و شیعیان. ما همه در برابر هم مسولیم، ولی چرا عشق، میدونی به چی رسیدم: “ع “عشق به علی (علیه السلام)
“ش” عشق به شهادت
“ق” عشق به قصه
شاید تعجب کنی و بگی چرا قصه! آره قصه، قصه هایی که از همون اول تو دوران بچهگیمون ،مامانامون ،تو گوشمون می خوندن و، وقتی بزرگ شدیم ،دیگه این قصه‌ها، قصه های دوران بچه گیمون نبود که شبا باهاش آروم بخوابیم ،ولی آروم می گرفتیم ؛میدونی چجوری ؟!
اینجوری که وقتی تو هیئت نشستی و تو حال خودتی یکی از اون وسط داد میزنه میگه “ای وای مادر” تو اون لحظه فقط زجه میزنی و تکرار می کنی “ای وای مادرم “و همین ذکری که زیر لبت میگی میشه آرامشت،آرامشی که تهش برای بعضیا شهادته و برای من و تو…