?خاطرات یک زن خانه دار
۲۴ بهمن
ای وای،كروناجدی است.خوشبختانه من هميشه خانه را بخاطر دختر۳ساله ام ضدعفونی ميكنم. امروزهمسرم ک از سركار آمد بااسپری ضدعفونی ب استقبالش رفتم.گفت خيلی جدی گرفته ام.احتمالا بهترميداند.بهر حال دراجتماع حضورفعال دارد.
٨ اسفند
بيش از ۱۰روزاست از خانه خارج نشده ايم.مادرم هم نگران دخترمن است ومرتب تكرارميكند ک از خانه خارج نشوم و دمنوش تجويزميكند.احتمالا بهترميداند. بسيار ب شبكه های اجتماعی علاقمنداست.
۱۵ اسفند
مادرشوهرم دلش برای نوه ها تنگ شده وآخر هفته شام دعوت كرده وگفته خانه ضدعفونی است.من نپذيرفتم.باهمسرم بحثمان شد.مادر شوهرم ميگويد من وسواسی هستم.احتمالا بهترميداند.پرستار بازنشسته است و جزو كادردرمان.
٢٣ اسفند
همسرم بدون ما برای ديدن مادر وپدر وبرادر وخواهرش ب منزل مادرش رفت.كمی عذاب وجدان داشتم.تنهايی وخانه نشينی خسته ام كرده. وقتی همسرم برگشت مادرشوهرم برايمان غذا وميوه فرستاده بود.شرمنده شدم.زنگ زدم برای تشكر.مادرشوهرم تذكر داد ک ترک صله رحم عواقب دارد.احتمالا بهترميداند.
٢٩ اسفند
خيلی خسته هستم.ب تنهايی خانه تكانی، شيرينی پزی، آشپزی ونانوايی كرده ام.كمی ته گلويم ميسوزد. دخترم خيلی ب من وابسته است.البته هنوزخيلی كوچک است.
خسته ام.مادرم انتقادميكند ک برای خانه خيلی انرژی صرف ميكنم.دختر۶ساله خواهرشوهرم بيمارشده.توصيه كردم ب دكتر مراجعه كنند.مادرش ميگويدسرماخوردگی ست وخوددرمانی ميكند.احتمالا بهترميداند. ۳سال بيشترازمن تجربه مادری دارد.
٣ فروردين
پدرهمسرم امروز باحال خفگی دربيمارستان بستری شد.خدا كمكش كند.خودش مشكل ريوی دارد.اميدوارم كرونا نباشد.از خانه خارج نميشدند.همسرم نگران است.مادرشوهرم پيام داده ک همه دعای مجيربخوانيم.من هم خستگی ونگرانی بيحالم كرده.
۵ فروردين
دخترخواهرشوهرم درهمان بيمارستانی ک پدرشوهرم بستری ست،بستری شد.تست كرونای هر۲مثبت است.برادرشوهرم نيز امروزبستری شد.من ترسيده ام.خداراشكر ک من در دورهمی شركت نكردم.دخترم چه ميشد؟حالم خوب نيست.دوستم ميگويد همذات پنداری كرده ام.احتمالا بهترميداند.مشاور روانشناسی ست.
٦ فروردين
پدرشوهرم فوت شد.حتی نميتوانيم برايش مراسم بگيريم.خوشبختانه حال دخترخواهرشوهرم بهترست.اما برادرشوهرم انتوبه شده.يعنی چه،نميدانم.همسرم گفت نشانه خوبی نيست.بيچاره همسرم تكيده وغمگين ست.بيچاره مادرشوهرم.ظاهرا برای دورهمی خريدسفارش داده اند وكيسه های خرید احتمالا منشاءآلودگی بوده.
امروز تب كرده ام وتعريق فراوان دارم.با ۴۰۳۰تماس گرفتم.گفتند بايد ب بيمارستان مراجعه كنم.باتوجه ب شرايط نتوانستم ب همسرم بگويم.خدابزرگ است.
٨ فروردين
برادرشوهرم هم فوت شد.۲كودک خردسال وخانه مستاجری وهزينه های كمرشكن برای جاريم گذاشت.نميدانم عاقبتشان چه خواهدشد.خدارحم كند.بيچاره مادرشوهرم.حتی نميتوانم ب ديدنشان بروم.حالم خوب نيست.
٩ فروردين
امروز درحال آشپزی بيهوش شدم.همسرم سراسيمه مرا ب بيمارستان رساند.دخترم رامنزل مادرم برده.وقتی ب هوش آمدم پرستاری خسته دركنارم بود.دلم برايش سوخت.كمی گله كرد ک چراقرنطينه را جدی نگرفتيم.خجالت كشيدم پاسخی بدهم.خستگی درتمام حركاتش محسوس بود.همسرم چنددقيقه كنارم آمد وقسمم دادزودتر خوب شوم.بيچاره همسرم.چقدر مشوّش است.غم ازدست دادن پدر وبرادر در ۱هفته پيرش كرده.ازخانه تماس تصويری گرفت شايدبتوانم دخترم را آرام كنم.موفق نشدم.تاحالا ازمن جدانشده بود.
١١ فروردين
امروزفهميدم انتوبه شدن يعنی چه.ب خيالم نجات نخواهم يافت.چه مرگ بيهوده ای!
دل نگرانم.انگار همه جا هستم ودر دنيا نيستم.همسرم بسيارگريه ميكند.نميدانم چگونه،ولی حس ميكنم.
بيچاره مادرم نزديک ب۲ماه است مرانديده.نذر كرده ک مرا درآغوش بفشارد وبرای بچه های یتیم مبلغی واريز كند.نميدانم ازكجا ميدانم.
روی تختی درگوشه ديگر ICU پرستار روزاولم،بيهوش است.هنوز هم دارد می انديشد ک چرا بسياری قرنطينه را جدی نگرفتند وناخواسته قاتل او وهمكارانش شدند.چگونه افكارش را ميشنوم نميدانم.
دخترم هنوز مراميخواند وميگريد.ترسش در دهانم مزه تلخی بجا ميگذارد.چگونه ترسش را ميچشم،نميدانم.
مادرشوهرم پريشان وشكسته تسبيح در دست گرفته ودعای مجير ميخواند. هنوز اين حجم ازمصيبت را باور ندارد.بيچاره مادرشوهرم.
۱۴ فروردين
نميدانم كجا هستم.ولی سبک و رها هستم.ديگر خسته ودردمند وبی نفس نيستم.صدای گريه دخترم دلم راميشكند.
گريه اش با گريه های بی شماری همراه است.
مادرشوهرم حلاليت ميخواهد.همسرم نيز؛ ک چرا ب حساسيت و نگرانيم خنديد.نميدانم چرا ازمن حلاليت ميخواهند.من ک پرواز كرده ام.بايد دخترم را آرام كنم.نميدانم چگونه.
بچه های بيشماری گريان و هراسانند.صدای بچه های برادرشوهرم را نيز ميشنوم.كاش قرنطينه را جدی گرفته بوديم.
اميدوارم فرزندانمان روزی درخود توان بخشيدن مارا بيابند.
كاش بخاطر آنها درخانه هايمان ميمانديم
وناگهان چقدر زود دیر میشود!
آیا اضطراب درمان دارد؟
نگرانی ، با انسان متولد شده و با او پایان می پذیرد.
هنوز دلایل علمی قطعی برای به وجود آمدن نگرانی و اضطراب مشخص نیست .
احساس دائمی آسیب پذیری ، از علامت اصلی اختلالات اضطرابی است .
در این حالت شخص فکر میکند که قرار است اتفاق بد و ناگواری برایش رخ دهد و او نمیتواند هیچ کنترلی بر آن داشته باشد؛ در نتیجه میزان ترس و وحشت او در مقابل مشکلات افزایش می یابد .
این اختلال دارای یک سلسله علائم و نشانه های رفتاری، شناختی و فیزیولوژیکی است.
اگر ما بدانیم که:
برای تشخیص اضطراب چه راهکاری وجود دارد؟
علائم هشدار دهنده اضطراب چیست؟
واکنش های جسمانی بدن به اضطراب چیست؟
واکنش های ذهنی و عاطفی چگونه خواهد بود؟
در این صورت میتوانیم اضطراب را نیز درمان نماییم.
میتوانید پاسخ سوالات بالا را سایت
https://rahkaraq.ir/
بیابید.
#درمان_اضطراب
#استرس
همین الان یه عده به خاطر مسلمون بودن دارن چوب می خورند…
زجر میکشند…
جون میدن…
زنده به گور میشن و…
ولی از دین خدا دست بر نداشتن
بعد ما تو ناز و نعمت چقدر منت سر خدا میزاریم که دو رکعت نماز میخونیم،چقدر منت سر اهلبیت میزاریم که شما واسه من این کار رو نکردید و…
دنبال هر بهانه ی جزیی هستیم جز دین داری…برای سخت نشون دادن احکام دین… نشدن
جای مسلمونای هند بودیم چی کار می کردیم؟!
#مردم_مظلوم_هند ??
#انتقام #اسلام_پیزوزاست??
هرجا که نمک بخوریم نمکدان نمی شکنیم!
در اصفهان شخص تاجری در همسایگی یکی از اشرار زندگی می کرد . این شخص شبها افراد لا ابالی را در خانه اش جمع می کرد و سر و صدا به راه می انداخت . شخص تاجر که فردی نماز شب خوان و متدین بود از دست این جوان ناراحت شد ، پیش مرحوم ملا محمد تقی مجلسی آمد و از دست همسایه اش که رئیس اشرار بود و شبها عربده و داد و بیداد راه می انداخت و مزاحمت ایجاد می کرد شکایت کرد. ملا محمد تقی مجلسی فرمود یک شب این افراد را برای صرف شام به خانه ات دعوت کن ، من هم به خانه ات می آیم .شخص تاجر رئیس اشرار را به همراه نوچه ها و اطرافیان او را برای شام به خانه اش دعوت می کند . آنها هم قبول کرده و به خانه او می آیند ، در حالی که خبر نداشتند قرار است علامه مجلسی هم به مجلس بیاید .
?? ناگاه مرحوم علامه وارد اتاق شد و مستقیم رفت پیش رئیس اشرار نشست . بعد از سلام و احوالپرسی با او گرم گرفت و پرسید : وضع و مرام شما در زندگی چگونه است؟برنامه تان در زندگی چیست؟ آن شخص هم با زبان مخصوص افراد داشی و لات می گوید ؟ مرام ما این است که هرجا که نمک بخوریم نمکدان نمی شکنیم. علامه مجلسی می فرماید : دروغ میگویی! رئیس اشرار گفت : چطور؟! علامه می گوید : تو مگر یک عمر نمک خدا را نخورده ای ؟چرا نمکدان می شکنی؟! تو که میگویی من نمکدان نمی شکنم ، پس این کارها چیست که انجام میدهی؟ رئیس اشرار با شنیدن همین یک کلمه منقلب شد و از همه بدی هایی که کرده بود توبه کرد . به دنبال او هم تمامی افرادش توبه کردند.
[ در محضر آیت الله مجتهدی رحمه الله علیه ، جلد اول ، ص 339 ]
???➖➖➖???
با وجود شیوع ویروس کرونا در کشور برخی از طلاب و گروه های جهادی برای همدلی با مردم، به عنوان همراه بیمار در حال خدمت رسانی در بیمارستان ها هستند.
ادامه…